Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-01@23:53:08 GMT

روایت جنگ و عاشقی

تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۷۷۰۱۴

روایت جنگ و عاشقی

قصه «نجلا» با ارجاع به این رخداد به عنوان زیرمتن درام، داستانش را بسط داده و روایت می‌کند. قصه‌ای که عشق را به اعتقاد و عقیده پیوند زده و در یک دیالکتیک دراماتیک صورت‌بندی می‌کند. به این شکل که نجلا با کمک عبد از مرز عبور کرده و به فرزند گمشده‌اش در عراق می‌رسد. حالا سری دوم این سریال روایت همین سفر جستجوگرانه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در واقع در «نجلا2» با سفری اودیسه‌وار مواجه هستیم که به یک عشق ریشه‌دار گره خورده و تجربه‌ای از سفر به آفاق و انفس را صورت‌بندی می‌کند. سفری که قرار است هم محک عاشقی باشد و هم آزمون آدم بودن. آزمونی که قرار است در آن خامی پخته شود که سفر جوهره انسان را در دشواری‌ها و تلخی‌ها محک می‌زند و می‌پروراند. سفری زمینی که به سیرتی آسمانی و معنوی گره می‌خورد که رفتن به کربلا فقط سفر نیست، زیارت هم است. سفری نه صرفا در بیرون که به درون و ملاقات کردن با خویشتن خویش و این فرصتی برای عبد فراهم می‌کند تا خود را بهتر بشناسد.
قطعا «نجلا» را می‌توان یکی از سریال‌های زن محوری دانست که در حافظه تصویری و تاریخی مخاطب می‌ماند. خاصه اینکه در اینجا با زنی محکم و با اراده مواجه هستیم که در عین عطوفت‌های زنانه‌اش، زنی ضعیف نیست. احساسات قدرتمندی دارد، اما احساساتی نیست. جستجوگری و کنکاش برای پیدا کردن پسرش به او صلابت و جذبه قهرمان‌گونه می‌بخشد که می‌تواند در برابر جذبه مردانه عبد هماوردی کند. ضمن اینکه با زنی بومی، اما مدرن مواجه هستیم که فعالیت اجتماعی می‌کند و هویت شغلی دارد. پرستار بودن نجلا به تحکیم شخصیت او کمک زیادی کرده است. سریال «نجلا» توانسته قصه عاشقانه خود را به دل مخاطب خوش بنشاند و آن قلاب عاطفی با درام را به درستی گیر انداخته است. مخاطب در پی این قصه عاشقانه با آن‌ها همراه شده و در مسیر تحولات درونی شخصیت‌ها قرار می‌گیرد. کارگردان توانسته با درک درست از مخاطب‌شناسی ایرانی، نقطه عطف و کانونی خود را در یک موقعیت جذاب و پرکشش صورت‌بندی و او را نگران سرنوشت نجلا و عبد کند. آنچه در سری دوم این مجموعه در کانون توجه قرار می‌گیرد حضور عراقی‌ها و مجاهدان عراقی و نیروهای نظامی و امنیتی رژیم بعثی و مواجه قهرمان‌های قصه با آنها در یک موقعیت پر چالش است. به عبارت دیگر سویه‌های جنگی و مولفه‌های برساخته آن به یک قصه خانوادگی و عاشقانه اضافه می‌شود که هم بر پیچیدگی و معمایی‌تر شدن آن می‌افزاید و هم تعلیق و التهاب‌های برآمده از آن موقعیت هیجان‌انگیزتر در برابر مخاطب قرار می‌دهد. حیف که در این میان بخشی از ارتباط حسی مخاطب با قصه به واسطه تغییر بازیگر «نجلا» کاسته می‌شود. با این حال «نجلای 2» درام عاشقانه متفاوتی را در بستر جنگ و فضای دفاع مقدسی خلق می‌کند که گویی حلقه وصل نمادینی بین «جنگ» و «عاشقی» به مثابه تجربه نبردی بیرونی و درونی است. شاید آنچه که این دو ساحت جنگ و عاشقی را در یک خوانش نمادین صورت‌بندی می‌کند سفر به کربلاست. سفری که رستگاری قهرمان قصه را باید در تجربه آن جستجو کرد.

رضا صائمی / منتقد سینما و تلویزیون

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: نجلا2 سریال شبکه سه نجلا صورت بندی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۷۷۰۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آقای سعید آقاخانی، ما تحمل می‌کنیم، اما دل خودتان نسوخت؟

آفتاب‌‌نیوز :

صفحه اینستاگرامی «صبح سینما» در نقد کیفیت نازل فصول جدید «نون خ» و «زیرخاکی» نوشت: فصل بندی در تمام دنیا شیوه رایجی است. سازندگان یا در ابتدا نقشه راه یک روایت را در چند فصل آماده دارند یا با توجه به اقبال مخاطب مسیری را برای ادامه قصه باز می‌کنند. در سریال‌های کمدی نیز با توجه به اقبال مخاطب فصل‌های بعدی با اتاق فکری مجرب و گروه نویسنگدان خلاق طراحی می‌شود. اما گویا در صدا و سیما فصل بندی و ساخت ادامه یک سریال به چیز‌های دیگری بستگی دارد و در یک لیگ دیگر بازی می‌کنند. مدت‌هاست دیگر نه قصه مهم است و نه لزوم ساخت ادامه آن؛ همین که دوستان هر سال دور هم جمع شوند و یک «چیزی» به نام فصل چندم سر هم کنند کفایت می‌کند. سعید آقاخانی و پژمان جمشیدی هم هستند.

قبول که می‌شود در سریال‌های کمدی پیوستگی را فراموش کرد، اما آیا نباید یک مجموعه ۱۵ قسمتی هدف و قصه‌ای برای ساخت داشته باشد؟ تا کی باید روی موج موفقیت گذشته سوار شد؟ بعضا دیده شده دوست نویسنده تکه‌های بامزه سریال‌های پر مخاطب گذشته همچون «شب‌های برره»، «پایتخت»، «باغ مظفر» و... وصله می‌کند و یک کپی دست چندم و در مواردی درنیامده از آن را به دل قصه‌اش راه می‌دهد.

مخاطب هیچ سکوت می‌کند و گاه تحمل؛ خودتان دلتان برای چیزی که می‌سازید نمی‌سوزد؟ تا کجا می‌خواهید از اعتبار گذشته خرج کنید؟ اگر نمی‌توانید یا نمی‌شود به سراغ کار تازه بروید شاید نتیجه بهتری هم برای شما داشته باشد و هم مخاطب.

منبع: سایت برترینها

دیگر خبرها

  • آقای سعید آقاخانی، ما تحمل می‌کنیم، اما دل خودتان نسوخت؟
  • رجوع و روایت آتش بلاگری و سلبریتی شدن در روابط زن و شوهری
  • «کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید
  • آیا با هواپیما می‌توان سفری ارزان به مشهد داشت؟
  • بحران ادبیات داریم
  • کاش تلویزیون، این مدلی نبود
  • قطارهای لوکس ایران، سفری شاهانه در انتظار شماست
  • سفری به دنیای توپولوژی
  • با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
  • از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت