«نجلا ۲» استراتژیک است؟
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۵۰۴۸۱
نیم نگاهی به سریالهای پرمخاطب نه فقط در تلویزیون ایران که در همه جای دنیا این را تائید میکند که یکی از جذابترین آثار نمایشی، پرداختن به یک داستان و روایت درماتیک در بستر یک برهه تاریخی است. از جمله آنها میتوان به سریال های مذهبی «امام علی(ع)»، «امام رضا (ع)»، «امام حسن (ع)»، «در چشم باد»، «مدار صفر درجه»، «کیف انگلیسی»، «شهرزاد»، «کیمیا»، «گاندو» و همین اواخر «خاتون» (که بر بستر نماوا پخش شد) اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نظر میرسد سریال «نجلا» به کارگردانی خیرالله تقیانیپور که فصل دوم آن از شبکه سوم سیما از ابتدای سال جدید شروع شده در این دسته از سریالها قرار میگیرد، روایت دراماتیک در بستر تاریخ معاصر. روایت از روزهای بعد از پیروزی انقلاب و پیش از شروع جنگ هشت ساله و با ترورهای کور در جنوب کشور آغاز شد. آخرین قسمت از فصل اول، نوید ماجرای عاشقانه نجلا و عبد بود که در فصل دوم پی گرفته شده است.
هر چند بازیگر نقش نجلا عوض شد، جذابیت عشق نجلا و عبد با بازیهای خوب محیا دهقانی و حسام منظوم دو که با اوج و فرود و سوز و گذار زیادی همراه است، به قوت خود باقی است؛ خصوصا که نقشهای مکمل آنها از جمله شیرین با بازی ملیکا شریفینیا و عمه سلیمه با بازی آزیتا حاجیان و عطا با بازی مصطفی ساسانی وجه دراماتیک داستان را قوام میبخشند.
اما آنچه در این فصل بیشتر خود را نشان میدهد پرداخت بیشتر به پسزمینه تاریخی روایت است یعنی زمانی که نیروهای نظامی عراق فعالیت خود را برای ایجاد ناامنی در جنوب کشور بیشتر کردند. شاید وجه امتیاز این فصل «نجلا» نزدیکتر شدن به نیروهای نظامی و مردمی عراقی است که تا به حال در کمتر سریال یا فیلمی درباره دفاع مقدس دیده شدهاند. نویسنده هم به نیروهای ایرانی مزدور که در زمین عراق بازی میکنند پرداخته و هم به نیروهای عراقی مردمی که پیش از شروع جنگ دست در دست نیروهای ایرانی داشتند و این داستان و روایت تاریخی را از نگاه تک بُعدی دور کرده است. به نظر نگارنده، ارتباط اعضای کمیته انقلاب اسلامی با نیروهای مردمی مدافع نظام جمهوری اسلامی، قدرت این کمیته که بعد به سپاه پاسداران تغییر پیدا کرد را نشان میدهد.
گرچه سریال به نظر جدی است، به دلیل نقش عطا طنز پنهانی نیز دربردارد، طنزی که به هویت نقش میخورد، جوان سادهدلی که خانوادهای ندارد و تنهاست اما هم عشق و علاقهاش به شیرین جدی است و هم وفاداری و عهدش با عبد، کوکاش. اما این سادهدلی اوست که طنز پنهان را ایجاد میکند. حالا با توجه به این وجه طنز و بستر تاریخی و پیوند خوردن اتفاقات سیاسی زمان با روایت دراماتیک و عاشقانه شخصیتهای آن میتواند «نجلا» را به دسته سریالهای استراتژیک مثل «گاندو» یا «خانه امن» که هر دو به تازگی از تلویزیون پخش شد نزدیک کند؟ پاسخ صریح است: چرا که نه و اتفاقا شاید بیشتر از دو سریال مذکور بتواند با مخاطب ارتباط پیدا کند چون سریالهای «گاندو» و «خانه امن» لایه بیرونی و روایت اصلی داستان که به ترورهای داخلی و خارجی میپرداخت، امنیتی و استراتژیک بود و احتمال اینکه برخی مخاطبان به دلایل مختلف از تماشای آن صرف نظر کنند، وجود داشت. اما «نجلا» اتفاقا چون روایت دراماتیک و عاشقانهاش لایه رویین آن است و چاشنی طنزی هم دارد، مخاطب را به خوبی با خود همراه میکند و حال این مخاطب میتواند در حالی که لذت یک داستان عاشقانه را مزه مره میکند، با بخشی از تاریخ معاصر نیز آشنا شود. به این ترتیب، تلویزیون نه تنها از هزینه برای ساخت داستانهای تخیلی غیرواقعی که اصولا به یک یا چند امر غیراخلاقی میپردازند تا گره دراماتیک و تعلیق ایجاد کنند، پرهیز کرده بلکه بستر لازم برای آشنایی و ارتقای آگاهی مخاطب نیز گام موثری برداشته است و این همان چیزی است که نیاز امروز ماست و مسوولان تلویزیون بیش از پیش باید به آن توجه کنند.
در آخر باید علاوه بر بازیهای خوب، طراحیهای خوب صحنه و چهره و لباس، به موسیقی جنوبی و صدای خوب خواننده تیتراژ پایانی، عرفان طهماسبی و راکورد لهجه جنوبی که از سوی همه بازیگران حفظ میشود نیز اشاره کرد. همه اینهاست که یک فرم درست و جذاب یک اثر نمایشی را میسازد.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۵۰۴۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام